یك كارشناس در گزارش بازسازی خانه عنوان كرد؛
زیرساخت ها مانعی برای توسعه شهرها و ساخت مسکن نیست
بازسازی خانه: به گزارش بازسازی خانه، یک کارشناس حوزه نیرو اظهار داشت: طرح مسأله تأمین زیرساخت در نهضت ملی مسکن بعنوان یک چالش در مقابل راهکار ساخت مسکن و رفع این معضل، یک آدرس غلط و انحرافی است.
به گزارش بازسازی خانه به نقل از مهر، یکی از مهترین وعده های این دولت ساخت چهار میلیون مسکن بوده است که هم اکنون در چارچوب طرح نهضت ملی مسکن پیش می رود. با این وجود یکی از چالش هایی که به طور عمده در بحث توسعه افقی هم مطرح می شود، تأمین زیرساخت های لازم همچون آب، برق، گاز و راه است که تأمین عمده آن هم بر عهده وزارت نیرو است. اخیراً علی اکبر محرابیان، وزیر نیرو با تاکید بر این که همه دستگاه ها متعهد به انجام طرح ۴ میلیون مسکن هستند اظهار داشت: به سبب محدودیت منابع آبی در بعضی مناطق کشور امکان تأمین آب وجود ندارد بنابراین با هدف پیشگیری از مشکل، از وزارت راه و شهرسازی و شورایعالی معماری و شهرسازی خواسته ایم پیش از تصویب طرح های در ارتباط با ساخت مساکن جدید، نظر دقیق کارشناسی وزارت نیرو در این زمینه را دریافت و اجرایی کنند.
در همین رابطه با محمد پورحمید، کارشناس حوزه نیرو به گفتگو پرداختیم که مشروح آن به شرح زیر است؛
در مساله ساخت مسکن، زیرساخت چه جایگاهی دارد؟! تا چه حد تعیین کننده است؟!
باید ابتدا زیرساخت را تعریف کرد؛ وقتی صحبت از ساخت واحد مسکونی می شود، تأمین زیر ساخت یک حرف کلی است که ابعاد زیادی دارد. جاده ای که باید ساخته شود، وسایل و امکانات حمل و نقل عمومی ای که باید ناحیه مورد نظر را به شهر یا مرکز شهر وصل کند، گاز، برق و آب بعنوان تأسیسات مورد نیاز واحد مسکونی باید تأمین شود و حجم وسیع دیگری از خدمات که زیرساخت یک ناحیه سکونتگاهی را تشکیل می دهد.
وقتی با مساله ساخت مسکن سروکار داریم، فارغ از آنکه با چه الگویی مقرر است مسکن را بسازیم، باید ابتدا زیرساخت را به عنوان لازمه بارگذاری جمعیت، پیشبینی و تأمین نماییم. در طرح هایی که بحث الحاق زمین در بین باشد و قرار باشد بیابانی که هیچ زیرساخت شهری ندارد را آباد نماییم و مجبور باشیم تمام زیرساخت های لازم را از ابتدا و به صورت کامل، ایجاد نماییم، مساله زیرساخت اهمیت بیشتری پیدا می کند. اما در بازآفرینی شهری و احیای بافت فرسوده چالش کمتری در زمینه زیرساخت خواهیم داشت؛ چون که عمده زیرساخت لازم در اکثر موارد فراهم است.
اما این تمام ماجرا نیست. از طرفی در بازآفرینی بافت فرسوده، معضلات دیگری مثل مشکلات تفاهم با تک تک ساکنین، تجمیع، تراکم و مسائل در ارتباط با مالکیت و اسناد خانه های فرسوده گریبان گیر مجریان طرح هاست. این چالش ها به حدی تأثیرگذار بوده اند که وقتی به تجربیات گذشته بازگردیم خواهیم دید، با وجود آن که سال ها بحث بازآفرینی شهری در سطح کلان مطرح بوده، اما توفیق چندانی دراین زمینه نصیب دولت ها نشده است و در اکثر موارد، در حد همان حرف باقی مانده اند. اما آمار ساخت مسکن در بافت های الحاقی به شهر و یا در شهرهای جدید، نشان می دهند که در این شکل توسعه با وجود آن که با مشکل تأمین زیرساخت روبرو بوده ایم اما کارنامه ی بهتری را به جا گذاشته ایم.
بطور کلی در هر نوع روش ساخت مسکن، با یک سری چالش هایی روبرو می باشیم که باید با عنایت به نوع ساخت، پیشینه سکونتگاهی و زیرساختی و هم مکان یابی پروژه ها متفاوت عمل کرد.
پس با این حساب، آیا امکان دارد زیرساخت مانعی برای پیشرفت طرح های کلان ساخت مسکن به حساب بیاید؟!
ما اگر بخواهیم یک بافت مسکونی را ایجاد نماییم، پیش از تأمین زیر ساخت باید ببینیم صورت مساله مان چیست؟! مساله اینست که با عنایت به محاسبات سال ۹۵، ما در کشور به ساخت ۱ میلیون مسکن در سال نیاز داریم. در بعضی موارد باید از شهرهای فعلی استفاده کرد، اما بعضی شهرهای کنونی دیگر جوابگوی نیاز نیست و مجبوریم برای تأمین مسکن مورد نیاز، حریم شهری را افزایش دهیم و بافت جدیدی به شهر الحاق نماییم و یا حتی شهرهای جدیدی را ایجاد نماییم.
حاکمیت در ذیل وظایفی که در قانون اساسی دارد و همینطور مسئولیت هایی که در پیام ۱۰۰ امام و هم قانون جهش تولید بر عهده او گذاشته شده است باید این کار را انجام دهد. اما آیا زیر ساخت مانع حل این مساله است؟!
به نظر من زیرساخت در این کلان مساله، اصلاً جایی ندارد و حتی به حساب نمی آید. آنچه تعیین کننده است، نیاز کشور است. حاکمیت به این نتیجه رسیده است که باید معضل مسکن را حل کند. چرا؟ چون بیشترین سهم تورم دو رقمی کشور متعلق به مسکن می باشد. چون مسکن در مساله تولید یک پیشران بشمار می رود و می تواند رشد تولید را شتاب دهد. چون تولید مسکن می تواند ۱۴۰ صنعت بزرگ کشور را درگیر کند؛ از کارخانه های بزرگ فولاد و سیمان گرفته تا صنایع پتروشیمی، معادن و به طور گسترده تری کارگاه های خرد دگیر با ساخت مسکن.
وقتی مقرر است چنین موتور تولیدی ای فعال شود، تا نیاز مسکن را حل کند، تولید را افزایش دهد، تورم را مهار کند و اشتغال ایجاد نماید، اگر واقعاً عزم برای حل این کلان مسائل وجود داشته باشد، پس نباید چالش زیرساخت خللی ایجاد نماید. اصلاً این معظل در مقابل کاری که مقرر است صورت گیرد محلی از اعراب ندارد.
اگر کسی چالش زیر ساخت را در مقابل امکان تولید مسکن مطرح کند، اساسا مغلطه می کند و دارد حل چندین ابر مساله کشور را معطل زیرساخت جلوه می دهد. شما فرض کنید می خواهید فرزندتان را بفرستید مدرسه تا نیاز او به تحصیل و دانش را حل کنید. بعد کسی بخواهد مساله تهیه لوازم التحریر را مانع این اتفاق نشان دهد. چقدر هدف بزرگ تر از این حرف هاست. این دقیقا چیزی است که در چالش زیرساخت نسبت به مساله مسکن با آن مواجهیم.
بالاخره تأمین زیرساخت یک سرمایه اولیه نیاز دارد. این سرمایه چگونه باید تأمین شود؟!
تجربه ساخت مسکن در کشور ما نشان داده است، زمانی که زمین را به بافت شهری تبدیل می کنید، هزینه تک تک موارد زیر ساخت را، خود مردم تقبل می کنند. برای مثال در تجربه شهر پردیس، هزینه زیر ساخت علاوه بر هزینه ساخت از مردم گرفته شد و جواب داد و اعتراضی هم به دنبال نداشت. در اکثر طرح های مسکن مهر تقریبا بر همین منوال، تأمین مالی صورت گرفت و خود مردم بخشی از هزینه های لازم را پرداخت کردند.
فلذا وصول این هزینه ها اصلاً بر دوش دولت نخواهد بود. حال اگر دولت بخواهد بخشی از این هزینه ها را از دوش مردم بردارد و خودش تأمین کند، این سوال پیش می آید که آیا این هزینه باید به بودجه دولتی الصاق شود؟! اساسا این گونه نخواهد بود. شما وقتی زمینی را به محدوده الحاق می کنید، در اصل ارزش افزوده ای را برای آن ایجاد می کنید. در بافت الحاق شده، معمولا بخشی از کاربری زمین ها، تجاری و اداری خواهند بود. بنابرین این ظرفیت وجود دارد که در مقابل تهاتر زمین و واگذاری مجوز بهره برداری، منابع مالی لازم برای زیر ساخت را تأمین کرد.
علاوه بر این ها، مدلهای نوینی هم برای تأمین مالی پروژه های زیرساختی مثل آب و برق وجود دارد که بکارگیری درست آنها، میتوان بدون فشار به بودجه دولتی، طرح ها را به سرانجام رساند. همچون مدل صندوق سهام وپروژه که میتوان با پکیج کردن پروژه های سودآور مثل صنعت برق و کمتر سودآور مثل صنعت آب، براحتی و با بهره گیری از ظرفیت مردمی این مساله را حل کرد.
ظرفیت صنایع در رابطه با آب و برق را چطور توصیف می کنید؟ آیا پاسخگوی این حجم تقاضای اضافه شده هستند؟
ظرفیت اثبات شده کشور در بحث تولید الزامات ایجاد زیرساخت بویژه آبرسانی و انتقال برق، ظرفیت بسیار عظیمی است. شاهد این حرف، ابرپروژه هایی است که در این یکی دو سال گذشته، در حوزه آب و برق انجام شده است. برای مثال طرح آبرسانی غدیر، طرح آبرسانی شهرکرد، طرح آبرسانی همدان، طرح آبرسانی بوشهر، طرح آب رسانی یزد، طرح آب رسانی شهر سنندج و پروژه آبرسانی به دریاچه ارومیه. این پروژه ها، پروژه های کوچکی نبوده اند. اغلب این طرح ها، پروژه های مقیاس بزرگی هستند که بعضاً تا ۱۷ سال زمین مانده بودند. اما دیدیم که با تصمیم دولت، ظرف یک سال به اتمام رسیدند.
علاوه بر بخش آب، در زمینه تولید برق هم توانمندی بسیاری در کشور وجود دارد. رکورد افزایش ظرفیت تولید برق در کشور ما متعلق به سال ۱۳۸۰ با عدد ۴۹۳۵ مگاوات بود که این مقدار در سال قبل علی رغم مشکلات و معظلاتی که وجود داشت به عدد ۶۰۰۰ مگاوات رسید. در این زمان با ساخت چند نیروگاه حرارتی جدید، ارتقا و افزایش بهره وری در نیروگاه های موجود با بهره بردن از توان شرکتهای دانش بنیان و جهش در ساخت نیروگاه های تجدید پذیر توانستیم رکورد افزایش تولید برق در کشور را بهبود دهیم. به علاوه این، طبق آماری که خود وزارت نیرو اعلام نموده، در سالی که گذشت، عملیات اتصال ۳۰۳۹ روستا به شبکه آبرسانی انجام شده است.
بنابرین سبقه و تجربه و دستاوردهای اخیر دولت سیزدهم در اجرای ابرپروژه های آبرسانی و پروژه های صنعت برق، اثبات می کند مانع و محدودیتی برای گسترش زیرساخت، حداقل در حوزه آب و برق وجود ندارد و دولت در چند سال گذشته نشان داده است که اگر اراده کند و ظرفیت موجود را به میدان بیاورد، براحتی می تواند زیرساخت های لازم را تأمین کند.
علاوه بر زیرساخت، ساخت خود مسکن نیز، تقاضا و نیاز تولید را افزایش خواهد داد. اگر این تقاضا را نتوانیم تأمین نماییم، برخلاف اهدافی که که داشتیم، قیمت نهاده های ساختمانی و در نتیجه قیمت مسکن افزایش خواهد یافت. به نظر شما آیا ظرفیت تولیدی کشور از پس نیاز بوجود آمده برمی آید؟!
اتفاقاً مشابه این حرف هایی که امروز در مورد عدم امکان تأمین زیرساخت زده می شود، در گذشته با جنس نبود فولاد و سیمان و مصالح موردنیاز برای ساخت مسکن عنوان می شد. این صحبت در حالی است که شرکتهای تولید فولاد و سیمان، اغلب با ۵۰ درصد ظرفیت اسمی شان کار می کنند که البته در آن زمان این ظرفیت به مراتب کمتر بود. جوابی که داده می شد این بود که وقتی تقاضا ایجاد شود متعاقباً این ظرفیت ها هم افزوده می شوند و اتفاقاً این تقاضا، افزایش تولید و اشتغال را به همراه خواهد داشت. بعد گفتند که این محصولات، صادراتی هستند و اگر صادرات صورت نگیرد و محصولات صرف نیاز داخل شود، ارز به کشور نخواهد آمد. باز هم همان جواب قبلی کافی است که ظرفیت تولیدی مورد نظر ما، در اصل ظرفیت مغفول شرکتهای تولیدی است و این امر ابداً صادات محصولات را مبتلا به اختلال نخواهد کرد. گذشته از این، وقتی تقاضا وجود داشته باشد، میتوان ظرفیت فعلی تولید را افزایش داد. کما این که در تجربه مسکن مهر دیدیم که تقاضای فولاد ایجاد شده، سبب شد تا شرکتهای فولادی با ساخت و اضافه کردن کارخانه، ظرفیت تولید را یک ونیم تا دو برابر کنند.
در تأمین زیرساخت آیا تفاوتی میان نوع شهرسازی وجود دارد؟ (افقی یا عمودی)
مسئله مسکن، ابعاد زیادی دارد. مهم تر از خود مساله ساخت مسکن، مواردی هستند که پس از آن با آنها روبرو می شویم. مثل سبک زندگی، الگوی مصرف و موارد بسیار دیگری که اگر امروز مغفول بمانند و به آنها توجه نشود، در آینده معظلات بیشتری را ایجاد خواهند کرد.
علاوه بر معضلاتی که شکل ساخت مسکن می تواند ایجاد نماید، فرصت هایی است خلق می کند. در شرایط فعلی که مصرف منابع انرژی به طور جدی و اشتباهی بالا رفته یکی از نیازهایی که امروز بوجود آمده و در آینده بسیار تشدید خواهدشد مدیریت مصرف منابع بخصوص آب و برق خواهد بود.
الگوی ساخت مسکن، خیلی می تواند در تغییر روند مصرف و حتی تولید انرژی تأثیرگذار باشد. در بحث مصرف آب و برق، در مقایسه ویلایی و آپارتمانی البته با روند ساخت گذشته، تفاوتی زیادی وجود ندارد. اما الگوی ساخت ویلایی، جای کار بیشتر و شرایط بهتری برای اصلاح رویه مصرف و هم برای تولید و بازیابی انرژی دارد.
مثلاً در بحث آب، ما با دو ظرفیت آب سبز و آب سیاه مواجهیم. آب سبز بارندگی هایی است که میتوان جمع آوری و ذخیره کرد و آب سیاه فاضلابی است که میتوان در مقیاس خرد تصفیه کرد و به چرخه مصرف برگرداند. ساخت خانه یک طبقه و بهره گیری از تکنولوژی هایی که در این نوع مسکن قابل استفاده هستند، بستر خوبی برای اجرای سیاست افزایش بهره وری و کاهش مصرف در کشور فراهم خواهدکرد.
در آخر بار دیگر تاکید می کنم، کسی که مساله زیر ساخت را بعنوان یک چالش اساسی در مقابل راهکار احتمالی مسکن که اتفاقاً تجربه شده و موفق هم بوده است مطرح می کند، دارد آدرس غلط می دهد.
اگر واقعاً تأمین زیرساخت ها چالش جدی ایجاد نمی کند چرا این حرف این اندازه توسط برخی تکرار می شود؟
بنابرین تک تک چالش هایی که بیان می شود، صرفا یک سری مسائل کوچکی هستند که بدون دلیل واقعی و منطقی، بزرگ شده اند تا جلوی ساخت مسکن گرفته شود. همانگونه که پیشبینی می شود، به طور عمده این حرف ها از طرف سوداگران مسکن مطرح می شود. تا با این بهانه جلوی پیشرفت طرح های ساخت مسکن را بگیرند و با نبود عرضه مسکن، از افزایش افسار گسیخته قیمت خانه بهره ببرند. و یا اگر موفق به آن نشدند، با بهانه کردن زیرساخت، الگوی ساخت مسکن را به سمت توسعه عمودی و انبوه سازی که در ظاهر هزینه زیرساخت کمتری دارد پیش ببرند تا سودش در جیب خودشان برود و دودش در چشم مردم.
منبع: remont.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب